• وبلاگ : باران رويايي
  • يادداشت : روز عشق ...!
  • نظرات : 6 خصوصي ، 80 عمومي
  • ساعت دماسنج

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     <      1   2   3   4   5    >>    >
     
    و خداوند انسان را از گل آفريد...

    ما را فراموش كردي منتظرم مهربون

    سلام

    به روزم

    بيا که منتظرم مثل هميشه

    منتظر ...

    سلام ومهربون

    آپيدم ومنتظر
    + تنهاترين غروب 
    يادم رفت بگم من چون بي وفايي ديدم اينا رو براتون مي نويسم . اميدوارم هميشه سبز باشيد
    + تنهاترين غروب 
    سلام . من بازم اومدم . اميدوارم تو زندگيت نه بي وفايي ببيني نه بي وفايي كني . آرزوي بهترينا رو دارم برات .
    + تنهاترين غروب 
    dhnl
    + تنهاترين غروب 
    tj
    + تنهاترين غروب 
    "l
    + تنهاترين غروب 

    عمري چشمو گوشو بستم تو اينم نديد گرفتي

    ساده بودم که نديدم به همين سادگي رفتي

    من خسته که هنوز تو شک رفتن تو بودم

    ديدمت با يه غريبه نيمه جون شده وجودم

    بشمور اين دقيقه ها رو که دارم ديوونه مي شم

    آرزوت دستاي من نيست داره کنده ميشه ريشم

    کدوم از ما بهتروني قلبتو قلفتي کنده

    مگه کشتن به چي ميگن؟اين خودش يه قتل عمده

    عمري خواستي و گرفتي من که خواستم دل بريدي

    هر چي يادگار گذاشتي رفتي و آتيش کشيدي

    + تنهاترين غروب 
    خدايا به آنان كه ادعاي عاشقي تو دارند بياموز كه بزرگترين گناه شكستن دل ادميان است

    بي دوست شبي نيست که ديوانه نباشم

    مستم ، اگر صاحب ميخانه نباشم

    اي دوست اگر جان طلبي آن به تو بخشم

    از جان چه عزيز تر ، بگو آن به تو بخشم

    نگاهم ياد باران کرده امشب


    مرا سر در گريبان کرده امشب


    غم و فرياد من از اين و آن نيست


    دلم ياد رفيقان کرده امشب

    هر روز که بچه اي به دنيا مي آيد نشانگر آن است که هنوز خدا به بشر اميدوار است .

    سلامي مثل شهوت گلهاي بي بونه. منو يادته؟؟؟؟؟
    خانه دوستي ما هم با (احتجاج) بعد يکسال و اندي....آپ شد
    ....نه فقط کاخ بزرگان جلايي دارد کلبه ما فقرا هم صفايي دارد
    قصه‌ات زيبا بود...
    داستاني شيرين...
    ماجرايي دلچسب...
    ليك در شيوهء چرخ گردون...
    روزها از پي هم مي‌گذرند...
    لحظه‌ها، ثانيه‌ها...
    و من اينجا تنها مي‌مانم...
    با تني سست...
    به سر موي سپيد...
    و چروكي كه به صورت دارم...
    شاهدي هست كه پنهان نتوان بنمودش..
    و نمانده‌است مرا خاطره‌اي در خاطر...
    و من اكنون اينجا...
    به سبكبالي يك شاپركم...
    كرده‌اي بر بادم...
    من روم از يادت...
    تو روي از يادم...
     <      1   2   3   4   5    >>    >